• وبلاگ : )دخترانه (نداي آسماني
  • يادداشت : زيارت...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 9 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    راستش اون موقع كه حرم بوديم خيلي شولوغ بود

    بعد از خوندن زيارت براي اولين بارم سعي كردم دست به حرم بزنم

    جمعيت تمام فشارشو روي من اوورده بود

    يه لحظه به امام رضا گفتم:

    ((من كه نيومدم دست به ضريح بزنم فقط اومدم فقط ميخوام يه جوري بيشتر حست كنم

    اما اينجا خيلي شولوغه ادم انگار ميخواد خودش به دستاي خودش ، خودش و ديگران رو به كشتن بده))

    كاشكي مي شد اين ضريح يه روزي خالي خالي بود و مردم به جاي اينكه به ضريح اويزان بشن يه زيارت با خلوص نيت ميخوندن و يه بار هم حرم رو طواف ميكردن اما امكانش نيست ! همه انسان ها كه صبر ايوب ندارن و مشكلات رو نميتونن حل كنن و به ناچار دستشون رو به حرم قفل ميكنن بلكه قفل مشكلشان باز شه حتي بعضي ها كليد نمي خواهن و قفط منتضر معجزه هستن ! امان از اين دوره زمونه

    خلاصه منم كه گير كرده بودم گفتم يا امام رضا خودت به من رحم كن

    من برميگردم

    اما موج جمعيت كا مياد نميتوني كاري كني والا بعضي ها اگه دست خودشون باشه تا صبح ميون جمعيت ميمونن بلكه به ضريح برسن

    منم خودمو همراه كردم با مردم اون ميون سعي داشتم بيام بيرن اما نمي شد .

    اما چون گوشه حرم بودم يهو به خودم اومدم ديدم يه ذره تلاش كنم به حرم ميرسم

    خلاصه دستمو مثل گدا ها بلند كردم كه از كرامت اقام بهره ببرم و دستم را هم زدم . و خود اقا هم كمكم كرد و از اون شلوغي اومدي بيرون و شاد و شنگول پيش مامانم رفتم و ماجرا رو تعريف كردم

    خدايا همه مارا ببخش و بيامرز

    الهي امين

    پاسخ

    زيارتت پيشاپيش قبول ما رو هم يادت نره .