اَلّهم عَجّل لِولیکَ الفَرَج

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

O ALLAH be for your representative, the Hujat, proof, the sun of Hasan, your blessings be on him and his forefathers, in this hour and every hour, a guardian, a protector, a leader, a helper, a proof and an aye. Until you make him live on the earth, in obedience to you and cause him to live in it for a long time

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم * خانه اش ویران باد * من اگر ما نشوم تنهایم * تو اگر ما نشوی خویشتنی* ازکجا که من و تو شوری از عشق و جنون باز بر پا نکنیم* از کجا که من و تو مشت رسوایان را وا نکنیم * من اگر بنشینم ،تو اگر بنشینی چه کسی بر خیزد * من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند

مامان بابا ما انسانیم!

یکی از مسایل مورد بحث هر خانواه ای در همه فرهنگ ها و جوامع تولید مثل و بچه دار شدنه، مسیله ای که با یه تصمیم ساده ممکنه شروع بشه اما در عین سادگی فصل جدیدی رو در زندگی افراد باز می کنه فصلی که مساوی ست با مسوولیت پذیری همراه با تامل و تدبر.
نی نی
متاسفانه در این مورد هم افراط و تفریط کم نداریم. باید شنیده باشید که:

-       ای بابا ما خودمون بچه ایم بچه می خوایم چی کار؟!
-    با این همه مخارج زندگی یه مشکل دیگه رو هم به مشکلاتمون اضافه کنیم!
-    ما در پی تداوم نسل شیعه ایم حالا هر چندتا بچه که خدا خواست ...
-    ما با توافق هم سرپرستی یه بچه پرورشگاهی رو قبول کردیم
-    خونه بی بچه سوت و کوره...
-    فلانی چند ساله ازدواج کرده چرا بچه دار نمیشه؟!
-    می بینی تورو خدا چقدر طرف امله؟! هنوز یه سال نشده ازدواج کرده بچه دار شده...
-    بچه دار نمی شدند شوهرش ازدواج مجدد کرد...
در همه این موادر نکته قابل توجه اینه که تنها موردی که در اصل مورد توجه نیست  بچه ایه که قراره پا به این هستی بذاره : والدین در پی این هستند که نام پدر و مادری به دوش بکشند و لذت هاش رو ببرند و  افتخار کنند به تداوم نسل؛ اطرافیان در پی گسترش خانواده و ووووو از طرف دیگرعده ای هم امکان حیات یافتن وجودی دیگر رو در نظر نمی گیرند و به بهانه های واهی از زیر بار مسوولیت شونه خالی می کنند -که اکثرا از عدم استواری عقاید نشات می گیره و  حتا القاات دیگران- چون قاعدتا  یک زوج جوان در این زمینه تجربه ای  ندارند.

 

راه کجا ست؟
تمامی مسایل پیرامون تولید مثل در جواب دو سوال خلاصه میشه : چرا ازدواج کردیم؟ و هدفمون از بچه دار شدن چیه؟

اگر تک بعدی به قضیه نگاه کنیم جواب مشخصه: ازدواج کردیم تا تنها نباشیم ! ازدواج کردیم تا نیازهای جنسی مون ارضا بشوند! ازدواج کردیم تا ما هم در جامعه سری بلند کنیم! ازدواج کردیم تا بچه دار شیم و شجره ناممون رو حفظ کنیم و......  همه این موارد  می توانند دلایل لازم باشند اما کافی خیر.
بقول خیلی ها با این همه مشکلات زندگی مگه کسی سر بی درد خودش رو مجبوره دستمال ببنده که ازدواج کنه و بعد بچه دار بشه ؟  پس قطعا ضمیر ما به آن چیزی آگاه است که خود از آن غافلیم: تکمل مادی و معنوی انسان در گرو زندگی اجتماعی ست و ساختار اجتماع بر واحدهای سلولی آن : خانواده بنا میشه .
قطعا بچه دار شدن برای هر زوجی لذت بخشه: لذت اینکه وجود دیگری به وجود تو به نوعی وابسته باشه و لذت اینکه قبول مسوولیت می کنی تا اینده وجودی دیگر رو هم تضمین کنی که این یعنی پیشرفت روحی و جسمی  که خود باعث حرکت بیشتر رو به جلو  انسانه. اما همانطور که میوه رونباید نرسیده  از شاخه چید برای ورود به مراحل جدید زندگی هم باید برنامه داشت تا مزه میوه رسیده برای همیشه زیر زبون باقی بمونه.

اگر برای بچه دار شدن مثل بقیه امور زندگی هدفمند عمل کنیم و این مسیله رو پیش پا افتاده فرض نکنیم قطعا با حواشی و مسایل جانبی اون هم به خوبی کنار خواهیم اومد اون موقع تولید مثل بما هو هدف غایی نمیشه بلکه مثل بقیه مراحل زندگی راهی برای استوار ساختن زیر بنای جامعه و تکامل و ترقری روحی و معنوی محسوب خواهد شد.

بحث به همین جا خاتمه پیدا نمیکنه : شب دراز است و قلندر بیدار