اَلّهم عَجّل لِولیکَ الفَرَج

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

O ALLAH be for your representative, the Hujat, proof, the sun of Hasan, your blessings be on him and his forefathers, in this hour and every hour, a guardian, a protector, a leader, a helper, a proof and an aye. Until you make him live on the earth, in obedience to you and cause him to live in it for a long time

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم * خانه اش ویران باد * من اگر ما نشوم تنهایم * تو اگر ما نشوی خویشتنی* ازکجا که من و تو شوری از عشق و جنون باز بر پا نکنیم* از کجا که من و تو مشت رسوایان را وا نکنیم * من اگر بنشینم ،تو اگر بنشینی چه کسی بر خیزد * من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند

تا راه را گم نکنیم...

باز هم صدای طبل و سنج و باز هم دسته های سینه زنی، لباس های مشکی و جوانانی پر شور... آری محرم آمده است.
اجرکم عندالله.احسنت به این غیرت و همیت و آفرین بر این شور حسینی که در شهر و روستا، آسمان و زمین، طنین افکن است.
بی گمان شما نیز دیده اید خیل عظیم جوانان را که در دستجات عزاداری و سینه زنی بی هیچ اجر و مزد ظاهری حضور می بابند؛ بر سر و سینه می زنندو در عزای سالار شهیدان ، همه خوشی هایشان را رها می کنند تا یاد و نام و راه حسین علیه السلام زنده بماند و بی شک دیده اید جوانانی را که در مجالس عزاداری، گروه گروه و حلقه حلقه در حیاط تکایا و
حسینیه ها منتظرند تا صحبت های سخنران به پایان برسد و برای سینه زنی و شور گرفتن حضور یابند. اصلا چرا راه دور برویم.من و شما هم همینگونه ایم.
اما وقتی در کوچه های راهی می شوی  دسته هاس عزا بعضا عزایی مضاعف و غمی درونی بر دلت می نشانند . راستی فرهنگ حسینی یعنی این ؟!دخترانی که  آمده اند همراهی دسته کنند تا مثل غم زینبی باشند با حرکاتی غم افزا چنگ بر دل زینب کبرا می زنند. و پسرانی که آمده اند بر قامت رشید علی اکبر حسین(ع) بگریند چشم بر این و آن می تابانند!! آه از این همه غم .... 

دوست من خواهر من برادر من یادمان نرود که امام صادق(ع) وعده آمرزش بر عزاداران و زایران واقعی حسین(ع) داد. پناه می بریم به خدا از این زمانه که گاهی در این هیاهوی شهر ، اصل و فرع به فراموشی سپرده می شود و آنچه باید فرع باشد رکن اصلی مجالس ما می شود.آیا جز این است که هدف از دور هم جمع شدن در مجالس حسینی شناخت هر چه بیشتر راه است و عزاداری و روضه خوانی و سینه زنی ، استفاده از هنر است برای انگیزه گرفتن برای حرکت در این مسیر و ماندگاری این قیام؟!
پس سوال مهم اینجاست:
چه کنیم تا راه را گم نکنیم؟ چه کنیم تا  قیام حسینی شناخته شود وعاشورا روزی دیگر نظاره گر سر حسینی بر نِیزه نباشیم ؟!
آیا تاکنون در این هزار و اندی سال ، گریه بر حسین (ع) نمک سفره جلسات موعظه ما نبود تا مسیر را گم نکنیم و آیا این درست است که امروز اصل فراموش  شود و حقیقت مطلب فرع بماند؟!
سر بسته وکوتاه بگوییم:
یادمان باشد؛ شور حسینی اگر همراه با شعور نباشد، در تکرار بی رحمانه روز عاشورا ابن سعد ها و ابن زیاد ها غصه ای برای فراهم کردن لشکری پر تعداد نخواهند داشت.