طبيبا زخم مولا را دوا كن طبيبا زخم او آهسته وا كن
طبيبا قلب زينب را شكستي تكلم كن چرا ساكن نشستي؟
طبيبا كودكان چشم انتظارند به جز باباي ما ،بابا ندارند
طبيب از ديدن زخم علي سوخت نگه بر چشم گريان حسن دوخت
بگفت اي مصطفي را ميوه دل جوابي بر علي غير از كفن نيست