ورودی پست الکترونیکم رو باز کردم عنوان اخرین دریافتی این بود :
Happy Girlfriends day!
بنظر شما جالب نیست که در فرهنگ غربی شاهد روز هایی تحت عنوان ولنتاین و روز دوست دختر و لابد دوست پسر و ... هستیم؟
بنظر من که فرهنگ غرب کلا جالب و اعجاب برانگیزه:
تا زیر هیجده سالی تینیجر(نوجوان)محسوب می شی و هر کاری که بکنی تحت عنوان نوجوان معافی -این یعنی ریشه درخت رو ضعیف پروراندن- بعد که به بالای نوزده سال می رسی یه حساب بانکی و معافیت از تحت نظارت خانواده بودن و آزادی محض و ... و این یعنی شاخه های درخت رو حرص نکردن و علف هرزه ها رو رها کردن.
خب درخت بی ریشه ای که همینجور به سوی آسمان ناکجا آباد قد می کشه بدیهیه که دیگه میوه دادن و ندادنش، سبز بودن یا پژمرده شدنش مهم نباشه. لا جرم در این جنگل بی عاطفگی باید دست و پا زد باید دل رو به سراب مانندی خوش نمود، اونوقت جوونی که جرات و عرضه تشکیل خانواده نداره و دل هوس بازش هر زو پی رنگ و لعابی پرسه می زنه دل می بنده به صفحات سرد تقویم که با نامگذاری تحت عناوین مختلف می خواهند گوشه ای از گرمای نداشته زندگی رو به اون اعطا کنند .
جالب تر اینکه در پایان این نامه نوشته شده بود : میزان دریافتی شما از این نامه مساوی ست با میزان علاقه دیگران به شما! لابد دوست دختر دوست پسر داشتن هم کیلوییه!
حالا به نظر شما جالب نیست . بنظر من که خیلی جالبه خیلی! اگه جالب نبود که دم ولنتاین میدون ونک و جردن و حتا چهار راه کوکای تهران احتمالا کهک قم ! با قلب های قرمز و گل های سرخ مزین نمی شد!
حتما ما هم یه چیزی کم داریم که .... کجای کاریم ؟ کجا؟
......................................................................................
پی نوشت1 : سوتفاهم نشه! این نامه (ایمیل) رو یه خانوم برای اطلاع رسانی برای بنده ارسال کرده بود!!!
پی نوشت2 : شاید خرده بگیرند که الان حال و هوای بهمن هست و دهه فجر و این چیزا چیه نوشتید! اما یه کم تامل :برای چه انقلابی شد و جوان هایی فدا ؟
آری حجاب محدودیت است...
خدا رحمت کنه استاد شهید مطهری رو که فرمودن حجاب مصونیت است نه محدودیت.حقا که عجیب کلام مستدلی است و ای کاش یک شیرمرد دیگر هم پیدا می شد و فریاد می کرد که حجاب محدودیت است.آری حجاب محدودیت است برای آنان که می خواهند پا در حریم عفت و پاکی یک زن بگذارند.
آری حجاب محدودیت است برای آنان که در قلبشان مرض است و عذاب دردناک در انتظارشان.(1)
آری حجاب محدودیت است اما نه برای من ، برای آن چشم هایی که تشنه ناپاکی است...... و آن نگاهان مسموم که تیر زهر آلود شلیک می کنند.آری....حجاب سپر محکم من است. من با حجابم . حق من است که خود را بپوشانم تا در این مزرعه حیوانیت بشر چریده نشوم.مزرعه عفت و پاکی زیباترین منظره ای که به خود دیده امروز بر قامت من است و چه زیباست این کلام که چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست.
دوباره از حجاب می نویسیم ، دوباره این آهنگ زیبای خلقت را نغمه می کنیم تا وفادار بمانیم. وفادار به عهد برادری که در نامه ی گلگونش فریاد کرد حجاب تو کوبنده تر از خون من است.بگذارید همه فریب خوردگان وادی بی غیرتی و تساوی ! حقوق زن و مرد !!! بشنوند که پوشش حق من است نه برهنگی ، که برهنگی پاداشی است به چشم های آلوده و علف های هرز این مزرعه خلقت.
کدام عقل ناقص برهنگی مرا ، حقی ضایع شده از من می داند و فریاد ستاندن حق سر می دهد؟! و افسوس و صد افسوس که هنوز بعضی از میان خودمان ، در هیبنوتیزم تبلیغات چشم چرایان و هوس بازان در این اندیشه اند که پوشش ظلمی است بر ما و باید به سوی برهنگی رفت...!!!
ای وای بر ما اگر ساکت بنشینیم
.....................................................................................................
پی نوشت ها :
1- فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا آیه 10 سوره بقره
- ندای آسمانی یک در سرزمین وحی به میقات رفته است.برایش دعا کنیم تا با حجی مقبول و سعیی مشکور به آغوش خانه اش (دخترانه) بر گردد.